«ألْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً :3/ مائده»
مفردات:
اکملتُ: اکمال و اتمام (این دو معنا به هم نزدیکند).
فیروزآبادی: «اکمال: اتمام الذی تجزأ منه اجزاءُه؛ کمال، تمامی است که اجزایش از آن جدا میشوند».
راغب: «کمال الشیء: حصول ما فیه الغرض منه و کمل ذلک؛ حصل ما هو الغرض منه: کمال شیء به معنای به دست آمدن آنچه در آن غرض بوده است».
اتممتُ: (تمم) «تمام الشیء: رسیدن چیزی به حدی است که نیازی به چیزی دیگر از بیرون خود ندارد؛ اما ناقص نیاز به چیزی خارج از خود دارد».
تفاوت بین اکمال و اتمام: اگر چیزی دارای جزء باشد، گاهی اثری که بر آن بار میشود، با وجود همه اجزایش پدید میآید، مانند: «ثم أتموا الصیام إلی اللیل... بقره/187» اگر روزهدار بخشی از روز را روزه بگیرد، اثر پاداش بر آن بار نمیشود، مگر آنکه روزه را به اتمام برساند.
گاه اثر بر تک تک اجزاء مترتب است، مانند روزهی قضا که هر تعدادش را انجام دهد، به همان تعداد، پاداش دارد.
تفسیر آیهی اکمال:
موارد اتفاق نظر فریقین:
1. مدنی بودن سوره طبق نظر همگان 2. آخرین سوره نازل شده طبق نظر برخی قرآن پژوهان 3. نزول این آیه در حج?الوداع
اختلاف نظر:
نکته: اگر اختلاف نظر در اولین آیهی نازل شده پیش میآمد، جای تعجب نداشت، ولی اختلاف در آخرین آیه یا آیات جای تعجب است.
زیرا اهمیت موضوع و زمان نزول آیه اقتضا میکند، شمار زیادی از صحابه از کیفیت نزول آیه و زمان آن خبر دهند.
علت اختلاف نظر: 1. علت نزول آیه 2. تعیین روز که با «الیوم» تعبیر شده است.
نظر شیعیان در علت نزول آیه:
اعلان ولایت علی بن ابیطالبg (که یکی از دلایل عصمت امام به شمار میرود).
1. تحلیل درون متنی
یک: مراد از «الیوم» یک دوره زمانی نیست، (فخر رازی و دیگران اینگونه میپندارند)، بلکه بنابر شواهد روایی یک روز خاص است.
در این آیه «الیوم» دو بار تکرار شده که هر دو اشاره به یک روز دارند، که اوصاف آن عبارتند از:
1. «ألْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ»
2. «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ»
3. «أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی»
4. «رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دینا»
بنابر این باید اکمال دین، اتمام نعمت، موجب یأس کفار و خشنودی خداوند برای گزینش دین اسلام در این روز منحصر به فرد نهفته باشد.
دو: آیه یأس کفار از دین مطرح شده است، نه یأس ازمسلمانان. چون دین خواستههای نفسانی را قید میزند، دشمنی دشمنان با اهل دین نیز از همین باب است. آنان میخواستند نور خدا را خاموش کنند و مؤمنان را به خود همسو کرده و به کفر برگردانند.
«وَدَّ کَثیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إیمانِکُمْ کُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَق... بقره/109»
«یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُون: صف/8»
س: دشمنی مشرکان، کافران و اهل کتاب در طول بعثت پیامبر روشن است، اما در آخر بعثت چه کسانی به خاموش کردن نور خدا دل بسته بودند؟
ج: ایشان منافقان بودند که در ظاهر اسلام را پذیرفته و در باطن کافر بودند. این یأس باید با توجه به محاسبات منافقان معنا شود.
لابد آنان تا پیش از نزول آیه امیدی برای رخنه در دین و نابودی آن داشتهاند، ایجاد یأس برای کافران، تحقق وعدهی الهی بود که در آیه تبلیغ (67/مائده) از آن یاد کرده «... إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ» که نقشه آنان را خنثی کرده است.
سه: «الیوم» در این روز باید اتفاقی خاص افتاده باشد، که در علت نزول باید آن را جستجو کرد که شامل ویژگیهای چهار گانه است.
1. «ألْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ»2. «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ»3. «أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی»4. «رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دینا»
زمان نزول طبق نظر تمام مفسران:
1. روز عرفه
2. غدیر خم
نکته: تمام وجوه بیان شده برای علت نزول این آیه به جز ولایت امام علیg مخدوش است.
شرح علامه طباطبایی در تفسیر المیزان:
ناامیدی کفار زمانی تحقق مییابد که خدا کسی را برای دین منصوب کند که قائم مقام پیامبرn باشد، زیرا دین از مرحله قائم به شخص بودن به قائم به نوع بودن ارتقاء مییابد، بنابر این خدا دین را از حالت حدوث و زوال پذیری به دوام و بقاء تبدیل نموده و به همین دلیل کفار ناامید شده و دین خود را کامل کرد.
از اینجا به بعد به مؤمنان دستور داد که از کافران نترسیده و تنها از او بترسند «وَ اخْشَوْنِ» یعنی از حالا به بعد خطر از جانب خود شماست، که اگر شما کفران نعمت کنید و دین کامل را فرو گذارید، خدا نعمتش را از شما سلب خواهد نمود. طبق این قاعده کلی: «ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى قَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ ... : انفال/53»
عملکرد مسلمانان طبق نظر علامه:
«مسلمانان کفران نعمت کردند و خدا هم نعمتش را به نقمت تغییر داد، میزان صدق پیش بینی آیه را میتواند به دست آورد.»
حاصل دیدگاه صحیح دربارهی دو فقره آیهی اکمال:
«امروز مجموع معارف دینی را بر شما نازل کردم و به واسطهی امر (ولایت = نعمت) آن را (کامل= تمام) کردم. ولایت = اداره و تدبیر الهی امور دینی
زیرا تا پیش از این ولایت تنها از آن خدا و رسول بود تا وحی نازل میشد این امر کفایت میکرد.
بعد از انقطاع وحی و رحلت پیامبرn باید کسی قیم امور دین باشد خدا با نصب نعمت ولایت، قیم امور دین و امت را مشخص نمود.
حال که با نعمت ولایت دین کامل شد، خدا دین اسلام و توحید را برای امت پسندید که به جز خدا در آن پرستش نمیشود، و به جز خدا و رسول و «ولی» منصوب از طرف خدا کسی اطاعت نمیشود.
بنابر این مؤمنان باید از دین توحید مورد رضایت خدا اطاعت نمایند».
2. تحلیل برون متنی (استناد به روایات)
دلیل دوم: تحلیل و علت و زمان نزول آیه
صحابه: اشاره به دو امر کردهاند؛
یک) قول ابن عباس: هنگامی که سوره برائت نازل شد و مشرکان از بیت الحرام رانده شدند، مسلمانان بدون شرکت مشرکان حج گزاردند، این از اتمام نعمت است که خداوند در این آیه فرموده است: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی»
ب) قول دوم: علت نزول به دلیل نصب «نصب ولایت امام علیg» است.
احادیث شیعی: کافی از طریق علی بن ابراهیم از امام باقرg : «وَ کَانَتِ الْفَرِیضَةُ تَنْزِلُ بَعْدَ الْفَرِیضَةِ الْأُخْرَى وَ کَانَتِ الْوَلَایَةُ آخِرَ الْفَرَائِضِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی» قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ : یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَا أُنْزِلُ عَلَیْکُمْ بَعْدَ هَذِهِ فَرِیضَةً قَدْ أَکْمَلْتُ لَکُمُ الْفَرَائِضَ.» این مضمون ولایت را آخرین فریضه از جانب خدا میداند که در چندین روایت شیعی به چشم میخورد.
نقد نظرات:
اول: نظر اول تنها از ابن عباس نقل شده که احتمال دارد در مقام بیان یکی از مصداقهای اتمام نعمت باشد، نه درصدد بیان علت نزول آیه باشد.
+ این نظر مخالف با قول دیگر ابن عباس است که علت نزول را ولایت امام علیg میداند.
+ مخالف با ظاهر آیه است که نشان میدهد در آن روز حادثهای اتفاق افتاده که موجب اکمال دین و یأس کفار شده است.
حال آنکه: عدم شرکت مشرکان در اعمال حج، موجب اکمال دین و یأس کفار از دین نخواهد بود.
دوم: احتمال دارد حدیث ابن عباس مدرج باشد، یعنی این آیه را به عنوان شاهد در حدیث درج کردهاند، بی آنکه به ناسازگاری آن با روویداد نزول سورهی برائت و حذف مشرکان از بیت الحرام توجه داشته باشند، زیرا مشرکان چند سال قبل از حج? الوداع با ابلاغ سورهی برائت از حضور در مراسم حج با مؤمنان منع شدند.
نتیجه:
اولا: این نزول در شناخت خطبهی غدیریه تأثیری عمیق دارد، به خصوص در معنای «مولی» در حدیث «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»
زیرا آنچه موجب یأس کفار از دین میشود تنها اعلان دوستی با علیg نیست، بلکه رخدادی در اعلان امامت ایشان و اهل بیت است.
ثانیا: اسلامی که مورد رضایت خداست، مرتبط با ولایت امام علیg است، زیرا «وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً» بنابر این کسانی که از این ولایت سرباز میزنند، در دین خدا اخلال میکنند، و از دایرهی اسلام مرضی خدا بیرون خواهند بود.
ثالثا: آیه اکمال با آیه تبلیغ (آیه عصمت: مائده/67) ، آیات ولایت (مائده/55ـ56)، اولی الامر (نساء/59) و دیگر آیات ولایت ارتباط وثیق یافته و با ارتباط با یکدیگر تفسیر میشوند.
مناقشه در اعتبار روایات و نقد آنها
مصادر شیعه احادیث ولایت را با سند صحیح نقل کردهاند.
اهل سنت: ابن کثیر و سیوطی؛ روایات نزول آیه در غدیر ضعیف است. آلوسی این احادیث را از مفتریات شیعه دانسته است.
مناقشه و پاسخ آن:
یک: تعارض احادیث ولایت با احادیث مقطوع
اهل سنت: اولی الاقوال یا مقطوع، برخی متواتر؛ زمان نزول آیه اکمال در روز عرفه، چشمپوشی از روایات نزول آیه در غدیر به دلیل تعارض
بررسی مقطوع بودن احادیث: مبتنی1. طرق متواتر یا 2. بر قرائن و شواهدی از قرآن و سنت یا رخدادهای زمان نزول.
اول: عدم تواتر روایات مربوط به نزول آیه در عرفه حداکثر چهار صحابی آن را نقل کردهاند.
دوم: نه تنها شاهدی نیست، بلکه با مفاد آیه اکمال، مخالف و شواهدی بر خلاف نظر آنان موجود است.
س: چه حادثهای در عرفه رخ داد که خد آن را روز اکمال دین و اتمام نعمت دانست؟
جواب آنان اقوال پراکنده بدون دلیل متقن است، جز آنکه ولایت امام علیg مطرح شود که روایات شیعه (با سند ضعیف) آنان را همراهی میکند که پیامبر به دلیل تضمین از خداوند متعال آن را تا غدیر تأخیر انداختند.
دو: ضعف سند در احادیث ولایت
اهل سنت تکتک راویان روایات غدیر را جرح و تعدیل نکردهاند، و به طور سربسته حکم به ضعف سند یا وضع حدیث کردهاند، در حالیکه طبق موازین اهل سنت، برخی طرق معتبر میباشند. از جمله طریق خطیب بغدادی از ابوهریره:
«عن أبیهریره قال: من صام یوم ثمان عشر? من ذیالحج? کتب له صیام ستین شهرا و هو یوم غدیر خم، لما أخذ النبی بید علی بن ابیطالبg، فقال: ألست ولی المؤمنین، قالوا: بلی یا رسول اللهn ، قال: من کنت مولاه فعلی مولاه، فقال عمر بن الخطاب: بخ بخ یا ابن ابیطالب اصبحت مولای و مولی کل مسلم فأنزل الله: الیوم اکملت لکم دینکم... »
علامه امینی تک تک رجال سند حدیث را طبق معیارهای اهل سنت بررسی کرده و توثیق ایشان را به دست آورده است.
در مصادر شیعه با طرق گوناگون و با سند صحیح نقل شده است.
سه: رکاکت و وضع در احادیث ولایت
آلوسی برخورد تندی با حدیث ولایت داشته و حدیث ابوسعید خدری را از بافتههای شیعه میداند و میگوید: «این از بافتههای شیعه است و رکاکت خبر در همان بدو، امر بر این امر گواهی میدهد.» چشمپوشی آلوسی از حقایق، زیرا؛
1. این حدیث تنها در مصادر شیعه نیست، بلکه در مصادر سنی با چند طریق از ابوسعید خدری نقل شده است، از جمله جوینی (ق8)، با دو طریق، حاکم حسکانی، خطیب خوارزمی، ابونعیم، سیوطی در الدر المنثور به نقل از ابن مردویه، و ابن عساکر.
2. روایت نزول آیه در مصادر سنی پیرامون ولایت امام علیg تنها از ابوسعید خدری نقل نشده، بلکه از ابوهریره، جابر بن عبدالله النصار، ابوعبدالله امام صادقg روایت شده است.
3. علامه امینی: رکاکت ادعا شده از سوی آلوسی در حدیث مذکور کجاست؟ آیا در الفاظ آن است، با آنکه این حدیث از هر نوع تعقید، ضعف اسلوب، تکلف در بیان و ... مبراست. یا در معنای آن است، یا چون مفاد این حدیث پیرامون ولایت امام علیg است ، از نظر آلوسی رکیک تلقی میشود.
4. معنای این حدیث با مفاد آیه اکمال موافق بوده و موجب تقویت آن خواهد شد، چه رسد به اینکه حدیث را ضعیف یا مجهول قلمداد کنیم.
حدیث عمر که نزول آیه را در عرفه، بدون بیان علت نزول آیه است و ناظر به متمایز شدن مسلمانان از مشرکان و نقص پس از کمال، که مخالف با ظاهر قرآن است.
چهار: گزارههای باطل در حدیث ولایت
اشکال ابن کثیر بر حدیث ابوهریره، در فضیلت روزهی این روز معادل شصت ماه روزه.
ابن کثیر: «روزه روز غدیر (که در این روایت) معادل شصت ماه محسوب شده، موجب برتری امر مستحب بر واجب خواهد شد؛ زیرا کل روزه ماه رمضان به اندازه ده ماه روزه قلمداد شده است، بنابر این، این سخن نابجا و باطل است.»
پاسخ علامه امینی:
1. پاسخ نقضی: احادیث متعددی که در مصادر متعدد اهل سنت از جمله صحیحین آمده. مانند:
«هر کس در ماه رمضان روزه گیرد و سپس شش روز از شوال را در پی آن (روزه) آورد، گویی که کل دهر را روزه گرفته است».
«روزه سه روز در هر ماه مانند روزه کل دهر و افطار آن است». ... احادیث از این نمونه بسیارند.
2. پاسخ حلی: تحلیل حکمت تکالیف، میزان پاداش اعمال بر اساس کشف اعمال از حقیقت ایمان و اصل رحمت و فضل حق تعالی در حق بندگان میباشد.
تنها نقد درونی بر دیدگاه شیعه از فخر رازی وارد شده است:
«این آیه بر بطلان قول رافضه دلالت دارد، زیرا خداوند در این آیه فرمود: کافران از تبدیل دین مأیوس شدند و سپس با عبارت (پس از آنان نترسید و از من بترسید) بر آن تأکید کرد، بنابر این، اگر امامت علی بن ابیطالبg از جانب خدا و رسولش به نص تعیین شده، واجب الطاع? میبود، هر کس میخواست آن را پنهان سازد و تغییر دهد، باید به مقتضای این آیه، مأیوس میشد؛ و لازمهاش این بود که هیچکس از صحابه نتواند این نص را انکار کند یا ان را تغییر دهد و پنهان سازد و چون چنین امری در کار نیست، دانستیم که این ادعا دروغ است.»
فخر رازی دیدگاه شیعه را درست درنیافته، زیرا شیعه میگوید:
در بین اصحاب پیامبرn منافقان کافر حضور داشتند که برای خاموشی نور رسالت فروگذار نکردند، در ظاهر اسلام را پذیرفته و کفر را درون خود پنهان ساختند و امیدشان به پس از وفات پیامبرn بود، زیرا دین را قائم به شخص پیامبرn میدیدند، لذا تصمیم به قتل پیامبرn بعد از جنگ تبوک بستند. هدف منافقان جوسازی و تکذیب ولایت امام علیg بود تا بگویند پیامبرn از ناحیه خود (نه خدا) با جانبداری از داماد و پسرعموی خود جانشینی برای خود تعیین نمود. خدا در غدیر فرمود: «وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرین» بر اساس این وعده الهی، منافقان هرگز نتوانستند امر ولایت را به حساب شخصی پیامبرn بگذارند. زیرا اگر این شایعه منتشر می شد، اصل دین به خطر افتاه و مردم ساده لوح در اصل دین تردید می کردند.
خداوند وعده داده بودکه قوم کافر را هدایت نکند، که مراد هدایت ابتدایی نیست «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً» بلکه هدایت ثانوی است، یعنی خدا اسباب توفیق ایشان را برای رسیدن به مقصدشان فراهم نمیسازد و نقشههای آنان را تحقق نمیبخشد.
با تضمین الهی و اعلان در غدیر امید منافقان نقش بر آب شد، زیرا خداوند پس از پیامبرn امام علیg را به جانشینی به طور رسمی معرفی نمود. سپس فرمود: «ألْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ» یعنی از تکذیب منافقان و شایعههای آنان نسبت به امر ولایت امام علی نترسید، از من بترسید که نافرمانی کنید.
نتیجه:
مدار تضمین الهی دسیسه نکردن منافقان کافر در امر ولایت در غدیر بود. یأس ایشان از عدم بقای دین بود که به وقوع پیوست، زیرا از ناحیه خدا حجت تمام شد.«فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَة: انعام/149»
اما خداوند چند امر را تضمین نکرد: 1. امت حقایق را تبدیل نکنند. 2. نصوص را انکار نکرده 3. واقعیات را پنهان ننمایند. 4. از ولایت نافرمانی نکنند. زیرا: این امت نیز باید مورد آزمایش قرار میگرفتند. (متأسفانه مانند سایر امتها دچار تحریف، کتمان حقایق، کفران نعمت و ... شدند).
موضوع :